سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زمستان 87 - ::₪ ° کلاغه به خونه ش میرسه؟ ° ₪ ::
  • رها آزاد

    داشت به رفقاش می‏گفت:آره پرنده‏ها مث ما نیستن که!وقتی بچه شون بزرگ شد...وقتی بالاش انقدر بزرگ شد که بتونه بپره از لونه می‏ندازنش بیرون...
    کاشکی منم پرنده بودم...یعنی بچه‏ی یه پرنده!!!کلاغ لطفآ...

    *

  • رها آزاد

    کمی که در منند
    کمی که با منند
    دلشان می‏گیرد
                        کلمات...
    و در هیئت پرنده‏ای به نام شعر
    آوازخوانان
              از من می‏گریزند...
    رها-7/10/87

    *

  • رها آزاد

    شد شد،نشد نشد
    زد زد،نزد نزد
    داد داد،نداد نداد
    رفت رفت،نرفت نرفت
    اومد اومد،نیومد نیومد
    دید دید،ندید ندید
    خواست خواست،نخواست...به جهنم...
    ...
    ببین چه شاگرد خوبی هستم؟تو یه سر خط بهم دادی از بی خیالی و من به بیتفاوتی رسیدم...
    بودی بودی،نبودی نبودی
    ...داشتی، داشتی،...نداشتی...
    خاک بر سر کسی که استادش تو باشی با اون دل سنگ و بی احساست با اونهمه خودخواهی و تفرعنت...خاک بر سر من که تو داری بهم درس میدی...زندگی



    *


    _zoom